فرهنگ
برای واژه پرکاربرد «فرهنگ» که دامنه گستردهای از مفاهیم در علوم و رشتههای مختلف را در بر میگیرد، تعاریف متعدد و متنوعی ارائه شده است. از جمله آنکه گفتهاند مجموعهای از الگوهای ارزشی نهادینه شده در جامعه است که سبک رفتاری اعضا را شکل میدهد یا اینکه فرهنگ را باورها و انتظاراتی دانستهاند که در میان اعضای جامعه به اشتراک گذاشته میشود تا هنجارهای رفتاری همان جامعه را تعیین کند. از سوی دیگر، لایهای از فرهنگ که در سطح بنگاهها و مؤسسات تجلی یافته باشد با اصطلاح «فرهنگ سازمانی» شناخته میشود که در فهرست موضوعات پرطرفدار در حوزه رفتار سازمانی به شمار میآید.
فرهنگ سازمانی
از دیدگاه «شاین»، فرهنگ سازمانی را باید الگویی از مفروضات اساسی مشترک دانست که به عنوان روشی صحیح برای درک، تفکر و احساس به اعضای جدید منتقل میشود. در واقع، اصطلاح فرهنگ سازمانی به مجموعهای از باورها، ارزشها و هنجارهای مشترک بین افراد و گروههای کاری در سطح بنگاه اشاره دارد که آن سازمان را از سایرین متمایز میکند. بنابراین فرهنگ سازمانی را میتوان مجموعهای از فرضیات بنیادین به شمار آورد که در طول زمان توسط کارکنان همان بنگاه ایجاد شده است و روشی یکسان در مواجهه با پدیدهها را به اعضا منتقل میکند تا روش تفکر و همچنین سبک رفتاری آنان را متناسب با همان چارچوب هنجاری تنظیم نماید.
کارکردهای فرهنگ سازمانی
در تبیین کارکردها و اهمیت فرهنگ سازمانی میتوان به چنین واقعیتی اشاره نمود که این عامل، نه تنها به شکلگیری الگوهای رفتاری کارکنان کمک میکند، بلکه بر روش تولید محصولات و یا ارائه خدمات به مشتریان نیز تأثیر میگذارد؛ علاوه بر آنکه همین عامل، تأثیری گسترده و عمیق بر ساختار و طرح سازمانی، راهبردها و برنامهها، سبک رهبری و دیگر متغیرها و مؤلفههای تشکیلدهنده سازمانها دارد. از آنجا که نحوه تعامل نیروی کار برای انجام فعالیتهای روزانه تحت تأثیر فرهنگ سازمانی است، پذیرفتنی به نظر میرسد که نتایجی مانند عملکرد مدیریتی و موفقیت سازمانی را به عنصر فرهنگ سازمانی نسبت داد.
رابطه فرهنگ سازمانی و بهرهوری
در میان نتایج سازمانی تأثیرپذیر از فرهنگ سازمانی، موفقیتهای اقتصادی و متغیرهای مالی نیز مشاهده میشود؛ برای نمونه، نتایج مطالعاتی معتبر حاکی از وجود روابط مثبت و معنیدار آماری بین ویژگیهای فرهنگی سازمانها و شاخصهای بهرهوری است. بعضی پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که آنچه به صورت اساسی سطح بهره وری کارکنان را تعیین میکند، فرهنگ سازمانی است. در گزارشی دیگر از بین عوامل پرشماری که بر حرکت بهرهوری در سازمانها اثرگذار هستند، فرهنگ سازمانی به عنوان کلیدیترین عامل معرفی شده است. از دید برخی صاحبنظران، اصلیترین پیشرانی که رفتارهای بهرهورانه را باعث میشود، فرهنگ سازمانی است و مظاهری مانند بالا بودن زمان کاری مفید در کشورهایی مثل ژاپن را نیز به همین عامل نسبت میدهند؛ چراکه سطح بهرهوری نیروی کار با فرهنگ سازمانی در ارتباط است. بدین ترتیب و به استناد مطالعات فراوانی که همبستگی بین فرهنگ سازمانی و بهرهوری را بررسی و تأیید کردهاند، اجماع کلی در زمینه اثرپذیری بهرهوری از این عامل نرم وجود دارد.
فرهنگ سازمانی دوستدار بهرهوری
شکل ویژهای از پدیده فرهنگ سازمانی در قالب مفهوم نسبتاً نوین «فرهنگ بهرهوری» قابل تفسیر است که بستر مناسب برای شکلگیری جریان رشد مستمر بهرهوری را شکل میدهد و زمینه لازم برای بهکرد طیف وسیعی از عملکردهای سازمانی را نیز فراهم میآورد. با درک این کارکردهاست که امروزه بیشتر سازمانهای پیشرو هنگام تدوین برنامه کلان خود در عرصه بهرهوری، به صورتی ویژه موضوع فرهنگ سازمانی را مورد توجه قرار میدهند؛ زیرا به صورت تجربی و عینی دریافتهاند که وقتی فرهنگ بهرهوری در سازمان حاکم باشد، نیروهای جدیدی که در سازمان جذب میشوند نیز بهرهور خواهند شد. از این منظر، ارتقای شاخصهای بهرهوری و موفقیت در اجرای چنین برنامه-هایی به توانمندی و خلاقیت مدیران سازمان در شکل دهی به پدیده فرهنگ دوستدار بهرهوری بستگی دارد. به عبارت دیگر، چنین انتظار میرود که با فعالسازی سازوکارهای مدیریت فرهنگ بهرهوری بتوان مسیر بهبود بهرهوری و ارتقای عملکرد را هموار نمود.
ارکان فرهنگ دوستدار بهرهوری
از دید بعضی متفکران، فرهنگ بهرهوری شامل عناصری از قبیل مفروضات، ارزشها، هنجارها و نشانههای ملموس (مصنوعات) است. به همین ترتیب، برخی دیگر از محققان مانند جودزاده و همکاران (1398) فرهنگ بهرهوری را شامل چهار متغیر کلیدی دانستهاند که عبارتند از: ارزشها، نگرشها، هنجارها و نمادهای سازمانی. از این دیدگاه، فرهنگ بهرهوری را باید چارچوبی منسجم دانست که بر پایه عناصری چهارگانه به شرح زیر و مطابق با شکل (1) شکل میگیرد:
- الف) ارزشهای سازمانی شامل:
o «ارزشهای ابزاری» مشتمل بر ارزشهای اخلاقی (بین فردی) و ارزشهای شایستگی (کفایت اجتماعی)؛
o «ارزشهای غایی» شامل ارزشهای فردی (حالت درونی) و ارزشهای اجتماعی (تعاملات بین فردی)؛
- ب) نگرشهای جمعی دارای سه جنبۀ شناختی، عاطفی و رفتاری؛
- ج) هنجارها شامل هنجارهای رسمی (قانون)، هنجارهای غیررسمی (عادات) و هنجارهای اجتماعی (آداب)؛
- د) نمادها شامل داستانها، آداب و رسوم، نمادهای فیزیکی و زبان.
شکل (1): مولفههای تشکیلدهنده فرهنگ بهرهوری (جودزاده و همکاران، 1398)
فرهنگ دوستدار بهرهوری در مدل آیمپس
در مدل «آیمپس»، عنصر «فرهنگ» به عنوان یکی از کلیدیترین عناصری مورد توجه قرار میگیرد که در قامت پیشران بهرهوری و عامل ثبات و نهادینهشدن آن ایفای نقش میکند. در این مدل، فرهنگ سازمانی دوستدار بهرهوری از مجموعه وجوه و مؤلّفههایی به شرح زیر تشکیل شده است:
- نشانهها: منظور از این جنبه، میزان هماهنگی عناصر ظاهری فرهنگسازمانی و ابعاد ملموس آن با رویکرد و اصول بهرهوری که در قالب مشهوداتی از این قبیل پدیدار میشود: تبلیغات محیطی، چیدمان محل کار، فرم-ها، تجهیزات، طرّاحی ابزارها و محیط، نحوه استفاده از منابع مانند مصرف برق و ...؛
- الگوها: دومین جنبه از فرهنگ بهرهوری را وجود قهرمانان و الگوهایی در سازمان شکل میدهد که به صورت خودجوش و باانگیزه در تلاشند تا فرهنگ بهرهوری را ترویج کنند. این قهرمانان بهرهوری از طریق رفتارهایی مانند رعایت الگوی مصرف، پیشتازبودن در همراهی با پروژههای بهرهوری و ...قابل تشخیص هستند؛
- آیینها: میزان هماهنگی رویهها و رفتارهای جمعی سازمان با فرهنگ بهرهوری در این وجه از عنصر فرهنگ مورد تحلیل قرار میگیرد و به منظور بررسی آن لازم است نحوة برگزاری مراسم گروهی در سازمان، مشارکت افراد در پویشهای ناظر بر بهرهوری، اشتیاق کارکنان برای حضور در رویدادها و مسابقات بهرهوری و مواردی از این دست مورد تحلیل و امتیازدهی قرار گیرد؛
- ارزشها: آخرین جزء از ارکان مفهومی عنصر «فرهنگ» در مدل «آیمپس» به میزان هماهنگی باورها و نگرشهای گروهی حاکم بر سازمان با رویکرد و اهداف سازمان در زمینة بهرهوری اشاره دارد. امتیازدهی به ارزشهای بهرهوری در هر سازمان بر اساس میزان ارزشمند بودن ویژگیها و رفتارهایی مانند قناعت، صرفهجویی، نظم، قانونمداری و همچنین ناپسندبودن رفتارهایی از قبیل اسراف، اتلاف وقت و ... صورت میگیرد.
تألیف: دکتر هدایت کارگر شورکی